تحلیل سمیرایی ...

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    شش تصوير شفاف

     

     وجه اول , تصوير اول:

     " چون نان و نمک"

    دوست داشتن دقيقا شبيه حس مهمان عزيزي است که براي خودش لقمه هاي کوچک مي گيرد و با خوردن هر لقمه گرسنه تر مي شود , چرا که خوب مي داند چه صميمانه نمک گير شده است ...

    وجه دوم , تصوير دوم :


    "چون لبان گر گرفته از تب که نيمشبان در التهاب قطره هاي آب بر شير آبي بچسبد"


    دوست داشتن يک قدم از آن صميميت پيشين فراتر رفته است . دوست داشتن احتياج دلچسبي است . يک ضرورت حياتي که همه آدمها به نوعي درگير آن هستند , مثل تشنگي , مثل عطش...

     

    وجه سوم , تصوير سوم:



    "در گشودن بسته بزرگي که نمي داني در آن چيست"
    دوست داشتن يک راز صميمانه است , رازي به روشنايي کسي که دوستش داري و به ابهام همين دوست داشتن,چون لحظه شوق , شبهه , انتظار نگراني...

     

    وجه چهارم , تصوير چهارم :

     

    چون گفتن "زنده ام"
    دوست داشتن مثل بازگشتن از يک حادثه بزرگ است . مثل وقتي که وجودت پر از شکوه و شکايت است و با اين همه " شکر خدا که زنده ایم ... "


    وجه پنجم , تصوير پنجم:


    "چون غوغاي درونم لرزش دل و دست در آستانه ديداري "

    دوست داشتن يک تجربه داغ است . مثل انتظار آمدن کسي که مي داني به همين زودي سر مي رسد . مثل بلاتکليفي عکس العملي که با ديدار با او بايد از خود نشان دهي .
    مثل صميميتي که هنوز دست نخورده است...

     

    وجه ششم , تصوير ششم :

     

    "چون سفر نخستين با هواپيما بر فراز اقيانوس"
    دوست داشتن دلشوره آرامي است . تجربه ساده اي به قشنگي ديدن آرامش يک اقيانوس , وقتي در کنار ابرها نفس مي کشي و خورشيد کنارت نشسته...

     

    باورم نمی شه ...
    ما را در سایت باورم نمی شه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : raviyeehsasata بازدید : 183 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 4:51