خدا

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب


    همیشه یادمه دلم یه زندگی متفاوت می خواست !

    اما متفاوت من با بقیه فرق داشت

    من اعتقاد زیاد داشتم که زندگی خوردن و خوابیدن نیست ! خریدکردن و پول خرج کردن نیست ! من از زندگی عادی ادما بیزار بودم ! حالا چیزی که جالبه اینه که من اصلا آدم هیجانی نیستم اینکه تو زندگی دنبال هیجان باشم ! و چقدر سخته توضیح دادن اون تقاوتی ک دنبالشم
    این تفاوت رو تنهادر یک مرد سالها قبل دیدم آمیخته ای از عشق و احساس بود ! مثه بقیه نبود فرق داشت کلا
    مثه من از زندگیه روتین آدما خسته بود ! مثه من زندگی رو شستن و پختن و کارکردن آدما نمی دید
    ذاتش رومنس بود عمیق فکر می کرد
    نمیدونم اما احساس می کردم جمله هاش از دلش میومد !
    همیشه پیری مون رو باهم میدیدم موهای من و خودش سفید شده بود ، صورتمون‌چندتا خط ریز افتاده بود اما
    لبخند روی لبمون و عشق بینمون بیداد می کرد …!
    این تصویری بود ک من همیشه کنارش داشتم بدون اینکه بهش بگم !
    نمی خواستم فکرکنه قراره ابدی من باشه ! همیشه دلم می خواست درنهایت آزادی انتخابش باشم !
    هیچ وقتم نبودم !
    شاید اشتباه فکر می کردم اما دلخوشیم دلخوشیش بود ! آرزوم آرزوش بود ! حال خوبش دلیل حال خوبم بود ! چرا ! نمیدونم فقط میدونم این روزا عجیب حال گذشته رو دارم دلم نمی خواد چشمامو باز کنم و ببینم تموم شده ! اگه گنلهه دلت می خواد غرق تر بشی اگر اشتباهه دلت می خواد بیشتر به جون بخریش ! تنها آدمیه که بعد فیزیکیش برام مهم نیست و فقط پرواز روحش رو می خوام ننها کسی که همیشه و همه جا و هر لحظه تحت هر شرایطی برای من جذاب ترین بوده ! تنها کسی ک هیچ وقت منفعتی بهش نگا کردم تنها کسی ک اگه ازم میزد جلو خوشحال میشدم تنها کسی که حاضربودم تمام زندگیمو بدم تا خوشحال باشه ،
    و غافل ازاینکه روزگار چه خوابی برای ما دیده بود …!

    باورم نمی شه ...
    ما را در سایت باورم نمی شه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : raviyeehsasata بازدید : 104 تاريخ : جمعه 25 شهريور 1401 ساعت: 15:11